فشار بر حاشیه سود رقبا و قوانین مرتبط
فشار بر حاشیه سود رقبا و قوانین مرتبط
فشار بر حاشیه سود : فرض کنید شما یک کافیشاپ سیار در یکی از خیابانهای شهر دارید. کافیشاپ بزرگ دیگری نیز در شهر شما وجود دارد که علاوه بر سرو نوشیدنی برای مشتریانش، به شما و دیگر کافیشاپهای شهر دانه قهوه میفروشد. در نظر بگیرید که وقتی دانه قهوه برای تهیه نوشیدنیهای کافیشاپ خود را از آن کافیشاپ بزرگ تهیه میکنید، هر فنجان قهوه برای شما ۱۰ هزار تومان هزینه خواهد داشت و شما با ۵ هزار تومان سود، هر فنجان قهوه را ۱۵ هزار تومان به مشتریان ارائه میکنید.
ممکن است کافیشاپ بزرگ تصمیم بگیرد که هر فنجان قهوه را به مشتریان خود ۱۲ هزار تومان بفروشد اما دانه قهوه را همچنان با همان قیمت قبل به شما عرضه کند. در این حالت اگر شما قیمت هر فنجان قهوه خود را همان ۱۵ هزار تومان نگه دارید، مشتریان خود را از دست خواهید داد و اگر تصمیم بگیرید که قیمت را به ۱۲ هزار تومان کاهش دهید، فقط ۲ هزار تومان سود از هر فنجان نصیب شما خواهد شد.
به این عمل “ایجاد فشار بر حاشیه سود رقبا” میگویند. “حاشیه سود” تفاوت بین هزینه و قیمت فروش شما است که سود شما از آنجا حاصل میشود. وقتی کافیشاپ بزرگ قیمت خردهفروشی را پایین میآورد اما قیمت عمدهفروشی را برای شما بالا نگه میدارد، حاشیه سود شما “فشرده” میشود. این کار رقابت را برای شما سختتر میکند، زیرا شما از هر فنجان قهوه به اندازه کافیشاپ بزرگ سود نمیکنید. این عمل در نهایت فروشگاه بزرگ را قادر میسازد با فشار دادن حاشیه سود برای غرفههای کوچک، آنها را از بازار خارج کند زیرا فروشگاههای کوچک نمیتوانند با چنین سودهای کم رقابت کنند. این برای شما و سایر عرضهکنندگان کوچک مطلوب نیست و همچنین ممکن است در دراز مدت برای مشتریان منصفانه نباشد، زیرا اگر همه فروشگاههای کوچک بسته شوند، فروشگاه بزرگ میتواند قیمتهای خود را حتی بیش از قیمت رقابتی افزایش دهد.
تعریف فشار حاشیه
فشار حاشیه زمانی اتفاق میافتد که شرکتی که به صورت عمودی یکپارچه و دارای موقعیت مسلط در بازار بالادستی (عمدتاً عمدهفروشی) است، با استفاده از تغییر قیمت نهاده تولید محصول، حاشیه سود بین قیمت عمدهفروشی نهاده تولید و قیمت محصول در بازار پاییندستی را محدود کند. در نتیجه، حاشیه سود رقبا در بازار پاییندستی که عملیات آنها وابسته به استفاده از نهاده در دست شرکت مسلط در بازار بالا دستی است، تحت فشار قرار میگیرد. شرکت مسلط در بالادست ممکن است با افزایش قیمت برای نهاده، کاهش قیمت محصول نهایی یا انجام هر دو به طور همزمان، باعث فشار حاشیه شود. این رفتار ضدرقابتی شرکت بالادستی منجر به سوء استفاده از موقعیت مسلط خود میشود زیرا شرکت مسلط یکپارچه عمودی ممکن است رقبای بالفعل یا بالقوه را در بازار خردهفروشی حذف کند، فعالیتها یا سهم بازار آنها را محدود کند و با انتقال قدرت بازار خود بر ورودی در بازار عمدهفروشی به بازار خردهفروشی از رقابت جلوگیری کند.
عناصر فشار حاشیه
برای اینکه یک مورد فشار حاشیه ایجاد شود، باید چهار عنصر وجود داشته باشد:
- یک شرکت فعال در بازار بالادستی باید یک نهاده تولید ضروری را تولید کند که هیچ جایگزینی برای آن نبوده یا هیچ فرصتی برای شرکتها برای تولید نهادههای ضروری خود وجود نداشته باشد.
- شرکت بالادستی باید آن نهاده ضروری را به یک یا چند شرکت پاییندستی که به دنبال استفاده از آن در تولید و ارائه برخی از محصولات یا خدمات به مصرفکننده نهایی هستند، بفروشد.
- شرکت بالادستی باید خودش از نهاده خود برای رقابت با شرکتهای پاییندستی در بازار برای تولید محصول یا خدمات نهایی استفاده کند.
- حاشیه بین محصولات بالادستی و پاییندستی باید به اندازه کافی کم باشد تا اطمینان حاصل شود که رقیبی که به اندازه شرکت مسلط در بازار بالادستی کارآمد است، نمیتواند سود کند و در بازار پاییندستی به صورت پایدار فعالیت کند.
نگرانیهای قوانین رقابتی
نگرانی اصلی قوانین رقابتی این است که شرکتی که حاشیه سود دیگر شرکتها در بازار پاییندستی را کاهش میدهد، ممکن است توسعه رقابت در آن بازار را محدود کرده یا از آن جلوگیری کند. همچنین بسته به شرایط ممکن است قیمت را افزایش یا کیفیت و تنوع محصولات موجود برای مشتریان را کاهش دهد.
پرونده کمیسیون اروپا علیه Telefónica
پرونده کمیسیون اروپا علیه Telefónica نمونه قابل توجهی از فشار حاشیه در قانون رقابت اتحادیه اروپا است. این پرونده در مورد اپراتور مخابراتی اسپانیایی Telefónica بود که توسط کمیسیون اروپا مشخص شد که از موقعیت مسلط خود در بازار پهنای باند اسپانیا سوء استفاده کرده است.
در سال ۲۰۰۷، کمیسیون اروپا Telefónica را بیش از ۱۵۰ میلیون یورو جریمه کرد. تصمیم کمیسیون نشان داد که بین سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۶، Telefónica قیمتهای ناعادلانهای را در قالب کاهش حاشیه بر روی خدمات ADSL خود اعمال کرده است. این فشار به این دلیل رخ داد که قیمتهایی که Telefónica از سایر اپراتورها برای دسترسی عمدهفروشی به شبکه پهنای باند خود دریافت میکرد، آنقدر بالا بود که رقبا با حاشیه ناکافی بین قیمتهای عمدهفروشی که به Telefónica میپرداختند و قیمتهای خردهفروشی که میتوانستند از مشتریان خود دریافت کنند، باقی میماندند. در واقع، قیمتهای خردهفروشی Telefónica برای خدمات پهنای باند پایینتر از قیمتهای عمدهفروشی بود که از دیگر ارائهدهندگان خدمات پهنای باند دریافت میکرد، که این امر باعث میشد این رقبا نتوانند خدمات پهنای باند را با قیمت رقابتی بدون متحمل ضرر به مصرفکنندگان ارائه دهند.
کمیسیون بر اساس تست رقیب کارآمد، به این نتیجه رسید که یک رقیب به همان اندازه کارآمد نمیتوانست خدمات پهنای باند را در اسپانیا بدون متحمل ضرر ارائه کند، اگر مجبور بود قیمتهای عمدهفروشی Telefónica را بپردازد. بنابراین این عمل ضدرقابتی تلقی شده و رقابت در بازار را خفه میکرد. Telefónica به تصمیم کمیسیون اعتراض کرد، اما در سال ۲۰۱۲ دادگاه عمومی جریمه را تایید کرد و تأیید کرد که Telefónica از موقعیت مسلط خود با درگیر شدن در استراتژی کاهش حاشیه سود سوء استفاده کرده است که تأثیری طردکننده بر رقبا داشته است.
قوانین ایران در خصوص فشار حاشیه
در حقوق ایران، در خصوص فشار حاشیه تعریف مشخصی در قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ وجود ندارد؛ اما همانطور که اشاره شد، هدف از ممنوعیت این رفتار جلوگیری از سوءاستفاده از موقعیت مسلط و نتایج ضدرقابتی آن از جمله حذف رقبا از بازار است. بر اساس این استدلال میتوان گفت طبق قسمت ۴ بند (ط) ماده ۴۵ قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴، فشار حاشیهای که منجر به نتایج ضدرقابتی شود ممنوع اعلام شده است. این بند از ماده ۴۵ مقرر میدارد: «سوءاستفاده از وضعیت اقتصادی مسلط به روش ایجاد مانع بهمنظور مشکل کردن ورود رقبای جدید یا حذف بنگاهها یا شرکتهای رقیب در یک فعالیت خاص که منجر به اخلال در رقابت میشود، ممنوع است.»
دیدگاهتان را بنویسید